یکی بود یکی نبود.
آتش نشانانی بودند. مردمانی...
مردمی بودند که کاش هیچ وقت نبودند...
مردانی رفتند که کاش...
و کاش و کاش و کاش
و کودکی که امشب پدرش به خانه نخواهد رفت...
و مادری که پدر شد
و مردمی که سال هاست مرده اند.
تو کجایی؟
.
.
.
قصه ما به سر رسید. اون مرد به خونش نرسید.