My personal notes

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

کلی اتفاق با هم افتاد. کلی اتفاق خوب‌ و یه دونه اتفاق غیرخوب، البته شاید یه سری اتفاق دیگه هم افتاده که خوب نبودن ولی خوب به دلایل معلومی یادم نیست. 
اینکه تولدت شده باشه می تونه اینطوری تعبیر شه که یه سال گذروندی و حالا داری با دوستاتشن میگیری و اونا به خاطر تو یه سری کار انجام دادن و بهت کادوهایی می دن که کلی شادی‌ کنی و یا کیک با طرح مورد علاقت و کلی کار باحال دیگه. و خوب میشه که یه سال با هر اتفاق بدی خوب تموم شه، یا عالی، مثل امسال
اینکه خانوادت پیشتن، تیمی که موقع شروع زندگی بهشون پیوستی، یه تیم که تا ابد عضوشی و عالیه
مهم نیست بقیش، مهم همینا بود، کافیه که شاد باشی و چیزی نتونه اذیتت کنه.
البته که دلتنگی همیشه جزیی ازش بوده. 
درخت آلبالو. . . 
حرفام‌ شدن یه سری گزاره بی ربط 
البته کسایی که باید ارتباط برقرار کنن می کنن
و خوب گاهی دنیا چرت میشه، مثل دریا که طوفانی میشه، قوی‌ نباشیم غرق میشیم، تهش آرامشه مگه نه؟
بیست ساله شدم. بعد از بیست سال! 


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۱
محمد محزون